کتاب «ذوالفقار» برشهایی از خاطرات شفاهی درباره سردار شهید حاج «قاسم سلیمانی» است که به کوشش «علیاکبر مزدآبادی» جمعآوری شده است.
این کتاب برای نخستینبار خاطراتی را از سردار دلها مربوط به دوران هشت سال دفاع مقدس تا نبرد با داعش در سوریه و عراق روایت میکند. همچنین در کتاب، برای نخستینبار حدود یکصد صفحه به تصاویری دیده نشده از حاج قاسم اختصاص یافته است.
در بخشی از کتاب میخوانید: «ما یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان که سالها به دنبال او بودیم و هم در مسئله قاچاق مواد مخدر خیلی فعالیت میکرد و هم تعداد زیادی از بچههای ما شهید کرده بود با با روشهای پیچیده اطلاعاتی برای مذاکره دعوت کردیم به منطقه خاصی و پس از ورود آنها به آنجا او را دستگیر کردیم و به زندان انداختیم. در جلسهای که خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودیم، من این مسئله را مطرح کردم و خبر دستگیری و شرح ماوقع را به ایشان گفتم و منتظر عکسالعمل مثبت و خوشحالی ایشان بودم. رهبری بلافاصله فرمودند: «همین الان زنگ بزن آزادش کنند.» من بدون چون و چرا زنگ زدم اما بلافاصله با تعجب بسیار پرسیدم: «که آقا چرا؟ من اصلا متوجه نمیشوم گه چرا باید این کار را میکردم؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم؟» رهبری فرمودند: «مگر نمیگویی دعوتش کردیم؟» بعد از این جمله من خشکم زد. البته ایشان فرمودند حتما دستگیرش کنید و ما هم در یک عملیات سخت دیگر دستگیرش کردیم. مرام شیعه این نیست که کسی را که دعوت میکنی و مهمان تو است حتی اگر قاتل پدرت هم باشد حق نداری او را آزار بدهی.»
این کتاب را انتشارات «یا زهرا (س)» در قطع رقعی و 247 صفحه در سال 1398 منتشر کرده است.
دیدگاهها