نویسنده کتاب «نشان سرخ ذوالفقار» این کتاب را در قالب دو بخش نوشته است. بخش نخست این کتاب به صورت داستانی است و در بخش دوم، خاطرات و روایتهایی از شهدا، سرداران و همرزمان ایشان منتشر شده است. نویسنده این کتاب را در 172صفحه گردآوری کرده است.
«قنات ملک»، «مرغ خیال»، «سرافراز»، «قاسمم»، «ما پنج نفر»، «ترانه آسمان»، «عکس آقا»، «زینب و پدرش»، «تازه نفس»، «توانا و شجاع»، «حفظ جان»، «جانباز طریقالقدس1»، «جانباز طریقالقدس2»، «جانباز سردار» و… به ترتیب عنوان فصلهای این کتاب هستند.
در بخشی از سخنان ناشر میخوانیم: «واقعیت حاکم بر داستان و واقعیتی که ما در آن قرار داریم، زمینه داستان را به وجود میآورد. داستان میان عناصر خیالی و تفحص در واقعیت تقسیم میشود و بیوقفه، صورتهای ثابت را مجددا خلق و صورتهای ممکن را ابداع میکند؛ همین امر باعث میشود که وقایع گرفته شده از جهان واقعیت در ذهن خواننده ثبت و ماندگار شود. جنگ تحمیلی رژیم بعثی عراق علیه ایران اسلامی، که با تهاجمی فرامنطقهای به منظور تعرض به تمامیت ارضی و باورهای دینی و اشعائر اسلامی مردم شریف ایران به وقوع پیوست، موجب تقویت روحیه مبارزه، ایثار، شهادت و مقاومت در برابر زیادهخواهی بیگانگان گردید؛ به نحوی که مردم غیور ایران با هر سنوسالی و از هر قشری که بودند، دفاع از شرف و آزادگی و آرمانهای ملی و دینی را فریضهای الهی شمردند.»
در برشی از کتاب با عنوان «کولهپشتی» میخوانیم: «در مراسم تودیع و معارفه سردار سلیمانی برای پذیرش فرماندهی نیروی قدس سپاه، بیشتر مسئولین حضور داشتند. نوبت سخنرانی ایشان که شد، پشت تریبون رفت و گفت امروز صبح وقتی که به محل کار میآمدم، کولهپشتی خود را نگاه کردم، دیدم خالی است، غسل شهادت کردم فقط به این نیت که شهید میشوم آمدم؛ و بعد بخشی از دعای مکارم اخلاقی امام سجاد علیهالسلام را خواند که همه به گریه افتادند.»
دیدگاهها