مدافع حرم یا مدافع اسد؟

مدافع حرم یا مدافع اسد؟

سعید نوروزی، ۷ اردیبهشت ۱۳۹۸:

حتی اگر احساس را کنار بگذاریم و منطقی بنگریم، حتی از خود خانواده شهدا هم بپرسیم شاید قبول داشته باشند، درد خانواده شهدای مدافع حرم نسبت به شهدای دفاع مقدس بیشتر است! آنجا که بیشترین حرفی که خانواده شهدای جنگ تحمیلی شنیده‌اند این بوده که از سهمیه استفاده کرده و امکانات رفاهی بیشتر شامل حالشان شده است و… اما خانواده شهدای حرم چه؟! از همسر شهید حججی و کودکی که یتیم شد و پدرش را ندید تا مادر شهید مجید قربانخانی که همین چند روز پیکر سوخته فرزندش بعد از ۳ سال به آغوشش برگشت و شیرینی پخش کرد و بالای تابوت پسر رشیدش کیک عقدش را گذاشت… درد مادری که جگرگوشه‌اش رفت سوریه تا با تکفیری و داعش، بجنگد و خاک پاک وطن را امن نگه دارد و آخر سر زخم‌زبان بزنند که وی برای پول رفته و «مدافعان اسد» بوده‌اند نه حرم و وطن! درد کدام یک بیشتر است؟ درد مادری که بالای سر جنازه فرزندش می‌گوید: «تو رو خدا نگین که بچه من بخاطر پول رفته است» خیلی بیشتر است از دردهای دیگر خانواده شهدا.

صدالبته که همه شهدای ما، شهید اسلام هستند. از شهدای دهه‌های ۴۰ و ۵۰ بگیر تا شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی… از شهدای مرزبانان گرفته تا سربازان گمنام امام زمان (عج)… از شهدای فتنه تا خیابان پاسداران و هسته‌ای‌ها و امنیتی‌ها… شهدای مدافع حرم هم همینطور، چه ایرانی چه افغانستانی و… همه شهدای اسلام و انقلاب خمینی هستند!

مکتب همه شهدای ما نیز یک چیز است و آن: جهاد، مقاومت و ایستادگی! آن شهید که دشمن را از خاک کشور بیرون می‌کند عزیز است و آن شهید که دشمن را بیرون از خاک خانه نگه می‌دارد و می‌جنگد و در همان غربت خونش ریخته می‌شود و می‌ماند هم عزیز است.

آنکه امروز، با جهاد و مظلومیت و غربت بیشتر و در جنگی به مراتب سخت‌تر، لذت زندگی خود و همسرش را در آغاز دنیایشان رها کرده و رفته تا اسلام آمریکایی تکفیری، نتواند وطن امنَ‌ش را خراب کند… عزیزتر نیست؟ این ایثار، قدردانی می‌خواهد یا زخم‌زبان؟! درد کدام بیشتر است؟ آنکه می‌رود در سوریه و عراق می‌جنگد و آخرسر می‌گویند برای بشار اسد بوده و ماهانه ۸ میلیون پول گرفته است یا آنکه ۸ سال جنگید و گفتند برای امکانات بعد از جنگ است؟! طعنه‌های کدام خانواده بیشتر است؟!

همه شهدای ما، شهید اسلام هستند. از شهدای دهه‌های ۴۰ و ۵۰ بگیر تا شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی… از شهدای مرزبانان گرفته تا سربازان گمنام امام زمان (عج)… از شهدای فتنه تا خیابان پاسداران و هسته‌ای‌ها و امنیتی‌ها… شهدای مدافع حرم هم همینطور، فرقی بین‌شان نیست. اما آنکه در فردای شهادت مدافع حرم، تیتر می‌زنند «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد»! چه مشکلی دارد با شهدای حرم؟! مگر نه اینکه این عزیزان هم رفتند برای دفاع از کشور و اسلام؟ چرا قابل احترام نیستند و مورد توهین قرار می‌گیرند؟!

شاید برخی واقعا نمی‌فهمند که شهدای مدافع حرم، تنها مدافع حرم اهل بیت نیستند، اسم آنها مدافع حرم است اما مدافع حریم وطن نیز هستند! آنها مدافع تهران و اصفهان و شیراز و کرمانشاه‌اند! آنها مدافع ناموس ایرانی هستند تا کشورشان نشود عراق و افغانستان و سوریه! مگر نه اینکه اگر مسابقه فوتبالی، جشنواره‌ای، کنسرتی و انواع جشن‌ها در کمال آرامش برگزار می‌شود بخاطر وجود امثال حججی‌ها و بلباسی‌ها و امیر سیاوشی‌ها است که در حلب و خان‌طومان تکه تکه شدند؟

آن مدافع حرم همان کاری را کرد که همت و خرازی و باکری در دهه ۶۰ انجام دادند و اینان ادامه راهشان را رفتند؛ که همه هم می‌دانند جهاد این‌ها عظیم‌تر بوده… در همان سال‌های اول انقلاب هم بودند کسانی که کنایه و زخم زبان می‌زدند به بسیجی‌ها؛ الان نیز همان‌ها هم نیش و کنایه می‌زنند به خانواده مدافعان حرم! حالا از قشر سلبریتی بگیر تا روشن‌فکر و عشق آمریکا و ملی‌گرا و وطن دوست؛ شعار بدهند «بسیجی واقعی، همت بود و باکری» اما این مردم با چشم خود می‌بینند، که در نگاه آرام و پرصلابت «محسن حججی» می‌توان هم «همت» را دید و هم «باکری» را!

همت و باکری و چمران و زین‌الدین دیروز، همان حججی و بلباسی و قربانخانی و رضا کریمی امروز هستند، همان‌ها دیروز در راه دفاع از کشور و اسلام بودند هم اینان امروز دارند می‌جنگند برای حفظ اسلام محمدی و ایران چند هزار ساله… شهدای دفاع‌مقدس یعنی شهدای مدافع حرم! و تنها کسانی به شهید امروز اهانت می‌کنند که دیروز هم حرمت شهدا را نگه نمی‌داشتند!

برای بسیجی‌ها و انقلابی‌های امروز، فرقی نمی‌کند دفاع از اسلام کجا باشد! می‌تواند همان‌جا باشد که مرتضی آوینی می‌گوید: «کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نام‌ها، نه کربلا حرم حق است». حرم حق اکنون جبهه‌های مقاومت اسلامی است، حرم حق می‌تواند شلمچه و هویزه‌ها باشد، می‌تواند الزهرا و حلب و جنوب لبنان و…! مهم این است که نگذارند انقلاب خمینی محو شود و جای چهره رحمانی اسلام را نقاب پلید تکفیری بگیرد. آن‌ها  جنگیدن برای آزادسازی سوریه (و تبعات آن اگر نمی‌رفتند) را مثل جنگیدن در رکاب امام حسین (ع) در روز عاشورا می‌پندارند… این را یکی از شهدای مدافع حرم یعنی شهید مصطفی جعفری می‌گوید. حالا باز عده‌ای بگویند ما چرا در سوریه می‌جنگیم و خون می‌دهیم؟! یا نه، باز عده‌ای بگویند: آنقدر به این‌ها که می‌روند دمشق زیاد می‌دهند که نگو و نپرس! و… نفهمند که در جواب به این حرف‌ها و کنایه‌ها؛ «ما پیکر عزیزمان را در راه خدا داده‌ایم و آنچه را در این راه دادیم، پس نمی‌گیریم…» همسر شهید هادی کجباف یعنی چه… .

گفتن از دردهای همسر دهه ۷۰یی شهید و خانواده و مادر شهید حرم و نگاه‌های کودک چندماهه شهدای مدافع حرم تمامی ندارد و کم نیست؛ این یادداشت نیز، بخاطر دوباره پیش آمدن این حرف‌ها بعد از بازگشت “داش مجید آقای قربانخانی” که حر گونه به شهادت رسید و استخوان‌هایش سوخت و بازگشت نوشته شد.

در آخر شاید خواندن این خاطره خالی از لطف نباشد: یک روز یک مادر شهید افغانستانی در جواب سوال: «اینکه ایرانی‌ها می‌روند در کشور غریبه، با داعش می‌جنگند، یک استدلال کاملا منطقی این است که دشمن را در همان بیرون مرزهای جمهوری اسلامی نگه‌ دارند؛ آیا جوانان افغانستانی هم همین نیت را برای کشور افغانستان دارند؟!» گفت: «افغانستان که همیشه خدا در جنگ است و الان هم در جنگ است! اما اینکه بچه‌ من با اختیار و انتخاب خودش رفت سوریه، اول به خاطر خدا و اسلام و حریم اهل بیت پیامبر و دفاع از ولایت‌فقیه بود، بعد هم به خاطر ایران است! جمهوری اسلامی آبروی همه مسلمانان است. مرز ایران برای همه مسلمین حرمت دارد. امام خامنه‌ای، امام همه مسلمانان جهان است. ایران اگر امنیت نداشته باشد که نمی‌شود! پای داعش اگر به ایران باز شود که نمی‌شود! شهید من هم رفت برای امنیت ایران! خدا را هم شاکریم، الحمدلله!»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *